الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ او بعد از آنکه برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات نمایشی به تهران مهاجرت کرد، در قامت نویسنده ظاهر شد و اسمش را به عنوان فیلم نامه نویس در تیتراژ سریال «مستوران» که سال گذشته از شبکه یک صدا و سیما پخش شد به ثبت رساند؛ سریالی تاریخی و برگرفته از قصههای کهن ایرانی. خودش میگوید نوشتن همیشه دغدغه اش بوده است، حتی پیش از بازیگری؛ برای همین بعد از اینکه به تهران رفته، نوشتن را انتخاب کرده است.
فیلم نامه بعدی که او در همکاری با فائزه یارمحمدی به نگارش درآورد «عشق کوفی» است که این شبها روی آنتن شبکه ۳ است؛ سریالی تاریخی مذهبی که عشق بین یک دختر از قبیله علوی و یک پسر از طایفه اموی را در سال ۶۱ هجری قمری روایت میکند و اتفاقات کوفه و کربلا این عشق را دستخوش تغییراتی میکند. به بهانه پخش این سریال با این هنرمند مشهدی گفت وگویی کردیم که در ادامه میخوانید.
برایم پیش آمد. این طور نبود که ۱۰۰ درصد بگویم میخواهم درام تاریخی بنویسم و علاقه ام این باشد که حتما و فقط تاریخی بنویسم. به تاریخ علاقهمند بوده ام و تاریخ همیشه در مطالعاتم جا داشته است، اما فکر نمیکردم به سمت نگارش آثار تاریخی بروم. البته به زودی شاهد آثار غیرتاریخی هم از من خواهید بود.
به هرحال نوشتن کار تاریخی پله اول کار من در نویسندگی بوده است. تاریخی و مناسبتی نوشتن فرایند بسیار سنگینی است، به ویژه برای امام حسین (ع) نوشتن. برایم درس خوبی شد و امیدوارم این تجربیات در ادامه مسیر کاری ام کمکم کنند و بتوانم از آنها استفاده کنم.
شما اگر بخواهید ۱۰۰ درصد توانتان را برای هر پروژه بگذارید، برای آثار عاشورایی و آثار مرتبط با وقایع کربلا باید هزار درصد خودتان را بگذارید. باید هرآنچه که دارید و ندارید رو کنید؛ زیرا دارید درباره آدمی صحبت میکنید که محبوب جهان اسلام است، حتی بیرون از جهان اسلام هم محبوب است.
من خیلیها را میبینم که از اسلام امام حسین (ع) را میشناسند؛ بنابراین شما باید همه توانتان را به کار بگیرید و با حساسیت ویژهای سعی کنید در آنچه به شما محول شده، بهترین خودتان را ارائه بدهید؛ چه از گروه تدارکات باشید چه از گروه کارگردانی، بازیگری و دیگر گروه ها. این یکی از سختیهای کار است؛ چون علاوه بر گروه تهیه که روی کار نظارت میکنید، خودتان و وجدانتان هم دائم روی کار نظارت میکند تا کاری انجام دهید که در خور شأن این نام عزیز باشد.
واقعیت این است که مخاطب امروز جامعه ایران و نسل جوان آن مخاطبی است که درگیر فضای مجازی و سریالهای روز دنیاست. برای اینکه بتوانیم او را با چنین سریالهایی نگه داریم، جلسات متعدد گذاشته شد و درباره اینکه چه کارهایی میشود کرد بحث کردیم. سعی کردم با ریتم قصه گویی کنم و کار را جلو بروم. این کلیت آن چیزی است که در ذهن من بود و امیدوارم توانسته باشم در این زمینه موفق عمل کنم.
بله، واکنشهایی داشته ام. به غیر از دوستان و عزیزانی که به مجموعه «عشق کوفی» لطف داشتند، یکی از نقدها در حوزه فیلم نامه این بود که چرا بعضی دیالوگها به گونه امروزی ادا میشوند، به ویژه توسط بازیگرهای رده سنی کودک و نوجوان. واقعیت این است که بالاخره ما یک گروه هستیم و گروهمان این نقد را میپذیرد و متوجه است که بعضی نکات به دلیل سرعت زیاد در تولید از دست در رفته است و یقینا کار ضعفهای بسیار دارد.
اما در این موضوع باید بگویم ادبیات دیالوگها ادبیات سنگینی است. اگر قرار باشد بچهها موقع بازی کردن با همان ادبیات گفتگو کنند، شیوه بازی شان خیلی مصنوعی میشود و بیشتر توی ذوق میزند. در واقع ما به نفع واقع گرا کردن فضای قصه و به نفع بازی بازیگران، ادبیاتمان را شکاندیم.
نه، واقعا اینکه مخاطب کار تاریخی را دوست ندارد یا نسل جوان در برابر کار مذهبی موضع دارد، پیش فرض درستی نیست؛ چون من خودم از نسل جوان این مملکت و علاقهمند به این آثار هستم. اساسا تاریخ چیزی نیست که بگوییم کسی میتواند به آن علاقهمند باشد یا نباشد. همه تاریخ را دوست دارند، چون پر از عبرت، درس و از همه مهمتر تکرار اتفاقات است؛ اتفاقاتی که در زندگی ما هم رقم میخورند و به همین دلیل فکر میکنم خیلی درگیر این مسائل نبوده ایم.
باید بگویم یک همکاری فوق العاده بود. از همکاری با حسن آخوندپور بسیار لذت بردم. او آدم بسیار دقیق، منظم و مدیری است. به نظرم کارگردان پروژههای عظیم این چنینی در وهله اول باید مدیر خوبی باشد. مدیریت آخوندپور در کنار سعید سعدی، تهیه کننده که مدیریت کلی پروژه را داشت، هم به من کمک کرد، هم به اعضای گروه؛ آرامشی در گروه ایجاد کرد که من تا به حال ندیده بودم.
نه، واقعا این طور نیست و عشق نقطه عطف سریال است. اسم سریال هم اتفاقا عشق است. عشق بین یک پسر شیعه و یک دختر از فرقه عثمانیه؛ بنابراین نمیدانم شما چه برداشتی کرده اید. غیر از اینها عشق در همه فیلم جریان دارد.
عشق مادر هلال -که یک زن علوی است- به امامش و عشق اوحد -که عثمانی مسلک است- به دخترش، خانواده اش و همسرش. این عشق در همه شخصیتهای کار وجود دارد و حرکت میکند. ما داریم فضایی تاریخی را تعریف میکنیم که در کنار عشقی که بین این دو شخصیت وجود دارد باید بستر سیاسی اجتماعی آن برهه تاریخی را هم نقل کنیم.
دیالوگها به طور کامل نگارش و فیلم نامه کامل شد، بعد عوامل سرکار آمدند. اما بعد از انتخاب بازیگران، فیلم نامه بازنویسی شد، از این حیث که سعی کنیم دیالوگها را به لحن و کلام بازیگر نزدیک کنیم.
ما فیلم نامه نگارش شده را به آقای آخوندپور دادیم و تغییراتی را طبق نظر و سلیقه او اعمال کردیم.
بالاخره بهرام بیضایی بزرگ ادبیات نمایشی است، به ویژه در حوزه تاریخی نویسی و ادبیاتی که لحن و کلام تاریخی دارد. در فیلم و سریال هم آقای میرباقری بزرگ همه ما ست. قاعدتا نمیشود گفت آثار این دو عزیز در مغز ما جریان ندارد. حتما جریان داشته است و حتما ناآگاهانه از طرحها و ایدههای آنها استفاده میکنیم؛ اما اینکه آیا هنگام نگارش فیلم نامه «عشق کوفی» به «روز واقعه» فکر شده است، باید بگویم نه این گونه نبوده است. اساسا هم فکر میکنم خیلی با «روز واقعه» تفاوت داریم. چون «روز واقعه» جریان روبه رو شدن یک پسر مسیحی با جهان اسلام است.
اینکه چرا این جنس سریالها کار نمیشوند، مربوط به عنصر زمان و پول است؛ چون این نوع کار، هزینههای بسیار سنگینی دارد و تولید زمان زیادی میبرد.
واقعا نمیدانم و به نظرم قیاس کار ما با «مختارنامه» خیلی اشتباه است. اگر بخواهیم بودجه سریال «عشق کوفی» را با بودجه بقیه آثار مقایسه کنیم، بودجه این سریال حتی بسیار پایینتر از سریالهای روز و غیرتاریخی است. همین عنصر بودجه کافی است که در چنین قیاسی قرار نگیرد، ولی امیدوارم بتواند تأثیرگذار باشد و مردم دوستش داشته باشند.